رادمانرادمان، تا این لحظه: 2797 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

رادمان پسر زمستان

آرزو

فرزندم آرزویم این است : نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد و تو را دوست بدارد به همان اندازه   ...
3 تير 1397

شكر خدا

خداوندا به کدامین ثواب مرا لایق زیباترین احساس، بزرگترین نعمت و باشکوه ترین لحظات دانستی … خداوندا بگذار در این احساس زیبا بمانم ، بگذار شاهد تولد دوباره خویش باشم … بگذار آرام باشم … به کدامین ثواب مرا اینگونه عاشق کردی … فاش میگویم این حس را تا کنون لمس نکرده بودم … اینگونه عاشقی کردن را خودت به من آموختی …. احساس خودت به تمام بنده هایت …. آری حس مادری ام را میگویم
3 تير 1397

عاشقانه

پسرم.. یاد قلبت باشد  یک نفر هست که دنیایش را  همه ی هستی و رویایش را, به شکوفایی احساس تو پیوند زده  و دلش می خواهد, لحظه ها را با تو , به خدا بسپارد  ...  مهربانم ای خوب  !  یک نفر هست که با تو  تک و تنها , با تو  پر اندیشه و شعر است و شعور  !  پر احساس و خیال است و سرور  !  مهربانم !این بار , یاد قلبت باشد  یک نفر هست که با تو  به خداوند جهان نزدیک است  و به یادت هر صبح , گونه سبز اقاقی ها را  از ته قلب و دلش می بوسد  و دعا می کند این بار که تو  با دلی سبز و پر از آرامش , راهی خانه ...
3 تير 1397